جدول جو
جدول جو

معنی واپس نشستن - جستجوی لغت در جدول جو

واپس نشستن
(شَ / شِ کَ دَ)
عقب نشستن، پائین نشستن، با هم نشستن، قبول کردن. راضی شدن. (ناظم الاطباء). و رجوع به واپس شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پس نشستن
تصویر پس نشستن
خود را پس کشیدن، در جنگ شکست خوردن و عقب نشینی کردن
فرهنگ فارسی عمید
(مُ قَ بَ)
عقب نشستن. دنبال روی کردن. سپس کسی رفتن. حرکت کردن: و علی تکین بر منزل بازپس نشیند چنانکه پیش رسول ما حرکت کند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 356)
لغت نامه دهخدا
(طَ / طِ دَ)
باز کردن درنوشته و پیچیده را. رجوع به نوشتن شود
لغت نامه دهخدا
(غَ مَ دَ)
به عقب جستن:
جست واپس ز زیر شمشیرش
جز گریختن نماند تدبیرش.
میرنظمی (از شعوری)
لغت نامه دهخدا
(وَ)
بعقب رفتن لشکر در جنگی. عقب نشستن. عقب نشینی کردن
لغت نامه دهخدا
تصویری از پس نشستن
تصویر پس نشستن
عقب نشینی کردن در جنگ و غیره
فرهنگ لغت هوشیار